۱۴۰۳ آذر ۲۵, یکشنبه
۱۴۰۳ آذر ۱۲, دوشنبه
نیاز به یک نظم نوین: مصاحبه دوم با دکتر مهدی ترامپــیاهو
شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳
س: از مصاحبه اول ما که ترامپ تازه وارد کاخ
سفید شده بود هشت سال گذشت. [لینک]
در دور اول ریاست جمهوری ترامپ اقبال شما بالا بود. تحریمات حداکثری علیه رژیم، به
فنا رفتن برجام، ترور قاسم سلیمانی، جان
گرفتن اپوزیسیون از خون تازه، چهرههای تازهی برانداز دور و بر شاهزاده، و غیره. آخر
کار اما ترامپ از دموکراتها شکست خورد و از میدان کنار رفت.
ــ کنار نرفت، با تقلب انتخاباتی کنار گذاشته
شد. این وسط چهار سال نکبت جو بایدن را داشتیم که طی آن جمهوری اسلامی تحریمها را
دور زد، فروش نفتاش را هرچقدر خواست بالا برد، و چنان قدرتمند شد که توانست
بازوهای نیابتیاش را از همیشه پروارتر و مجهزتر و مرگبارتر کند. که نتیجهاش را
هم دیدیم.
س: منظورتان حمله هفت اکتبر حماس است؟
ــ بله، و همهی آن پشتوانهی عظیم موشکی حزبالله
لبنان و حوثیها که به کمک حماس شتافتند.
س: خوب حالا بار دیگر قهرمان شما دارد وارد کاخ
سفید میشود. به نظر شما، دور دوم ریاست جمهوری دانالد ترامپ چه دستاوردی برای
مردم ایران خواهد داشت؟
ــ برای مردم ایران یک چیز روشن است، اینکه
ترامپیها برخلاف سایر سیاستمداران غربی قصدشان منفعت رساندن به جمهوری اسلامی نیست،
نمیخواهند این رژیم قدرتمندتر شود. هدف نهایی ترامپیها تغییر رژیم است. تا رسیدن
به آن هدف نهایی، باید بازوهای نیابتی را درمنطقه بکل قطع کرد و گلوی رژیم را چنان
فشار داد که بتدریج نفسکشیدن برایش غیرممکن شود. باید هواداراناش را در کشورهای
غربی مهار کرد، باید پیادهنظام فرهنگی و تبلیغاتیاش را در فضای آموزشی و رسانهای
غرب خفه کرد، اسلامگرا یا چپگرا فرقی نمیکند، این روزها همهشان چفیهپوش شدهاند!
چهار سالی که در پیش داریم بسیار مهم و تعیینکننده
خواهد بود، نه تنها برای ایران بلکه برای تمام منطقه. تنها روزنه امید برای نسل
بعد همین چهار سال است، اینکه کاخ سفید و دولت اسراییل چگونه این شطرنج را بازی
کنند نهایت اهمیت را دارد، که بعد از چهار دهه برای همیشه جمهوری اسلامی و
اسلامگرایی در خاورمیانه را شکست بدهند و نظم دموکراتیک تازهای جایگزیناش کنند.
س: دستکم از زمان جورج بوش و اشغال نظامی عراق
شما همین وعده را دادهاید. وعده دادید که نقشه خاورمیانه را عوض میکنید و صلح و
رفاه و توسعه میآورید. وعدهای که محقق نشد، نتیجه معکوس هم داد، دهها جریان شبهنظامی
اسلامی و ضدغرب از افغانستان تا شمال آفریقا پدید آورد. این بار چه فرقی با دفعات
پیش دارد؟
ــ هر دوره مختصات خودش را دارد. بیست سال گذشته
است. در ایران دیگر کسی به اصلاحات امید ندارد. خاتمی و روحانی و «اسلام رحمانی» به
زبالهدان رفتند. زنان سکولار دیگر به دنبال تعبیر فمینیستی از قرآن و اخذ فتوای
مترقی از آخوند و جمعآوری بیست میلیون امضا نیستند. جنگ میان مردم و رژیم از
همیشه عریانتر و بینقابتر شده. طی این دو دهه، مردم منطقه از یک طرف شاهد رونق
اقتصادی معجزهآسا در دوبی و کشورهای عرب خلیج فارس بودهاند و از طرف دیگر کثافت
طالبان و حوثیها در همان منطقه را دیدهاند. چرا ایران مثل دوبی نباشد؟ چرا یمن،
عراق، و سوریه همان رونق اقتصادی دوبی و امارات را نداشته باشند؟ چرا لبنان به
دوران طلاییاش بازنگردد که به بیروت میگفتند پاریس خاورمیانه؟ تا کی باید پول
نفت را سوزاند یا خرج اشاعهی اسلام قرون وسطایی کرد؟
در همین بیست سال، انقلاب دیجیتال تمام دنیا را
جلو برده به جز ایران و خاورمیانه! در همین بیست سال کشور چین جهش صدساله داشته،
در آمریکا انقلاب هوش مصنوعی رخ داده، ایلان ماسک اینترنت ماهوارهای به جهان عرضه کرده، اما دانشآموز ایرانی هنوز باید
بزور مقنعه سرش کند چون در غیراینصورت در حیاط مدرسه شیمیاییاش میکنند. تا کی
باید مغزهای جوان ما فرار کنند و به غرب پناه ببرند؟ این چهار سال تنها فرصتی است
که مردم ما با کمک تنها متحدانی که در دنیا دارند یعنی ترامپیها و دولت اسراییل
یک بار برای همیشه میتوانند این قفس را بشکنند.
س: دور اول ترامپ هم همین حرفها را زدید، انگار
تاریخ دارد تکرار میشود! از کابینهی اول ترامپ عدهای به حمایت از سازمان
مجاهدین خلق پرداختند: مایک پومپئو وزیر امور خارجه، مایک پنس معاون ترامپ، رودی
جولیانی یکی از وکلای او و تعدادی دیگر. چرا باور دارید که ترامپیها و نتانیاهوها
مخالف دینسالاری هستند و دلشان برای زنان و دختران ایرانی میسوزد؟
ــ خوشبختانه در کابینهی دوم قرار نیست اینها
که نام بردید برگردند. نامهای دیگری داریم که همه در کارنامهشان تلاش جدی برای
«رژیم چنج» وسرنگونی جمهوری اسلامی وجود دارد. تجربه بایدن را داریم که تکرار
افتضاح اوباما بود. بعد از همه این تجربهها، یک ایرانی باید دیوانه باشد که
بخواهد از آشتی رژیم با آمریکا و برجام ۲ و ۳ صحبت کند. یعنی دوباره چمدانهای
دلار را راهی جیب آخوندها کنند!
س: اگر یک
گزینه جنگ ویرانگر اسراییل و ایران باشد برای رژیم چنج، و گزینه دیگر آشتی دولت
پزشکیان با آمریکا باشد برای رفع تحریم، رونق اقتصادی دوباره برای طبقه متوسط، و
شروع روند «دوبی شدن ایران» که استارتآپهای دیجیتالی هم جان تازه بگیرند، مغزها
دوباره برگردند، آیا باز هم میگویید ایرانی باید دیوانه باشد که راه حل شما را
نپذیرد؟
ــ ایران زیر حکومت آخوندها هرگز دوبی نخواهد شد،
این پنبه را از گوشتان بیرون کنید. تجربه کابینههای روحانی و اوباما امتحاناش
را داد و رفوزه شد. مغزها هرگز به جمهوری اسلامی بازنخواهند گشت. این رژیم باید
برود. هم من و هم شما هم این را میدانیم. مردم در قیام آبان و در خیزش زن زندگی
آزادی به وضوح این را فریاد زدند. هزاران کشته دادند که این پیام را به دنیا
برسانند. چرا میخواهید با وعده سرخرمن پزشکیان و پزشکیانها فریبکاری کنید؟ چندهزار
نفر از جوانهای ما باید بازهم گلوله بخورند، کور شوند، به زندان بیفتند، دور گردنشان
طناب بیفتد، تا این مخالفت هیستریک با آمریکا و اسراییل از سر شما بیفتد؟
س: البته که مردم میخواهند این رژیم برود، اما
به چه بهایی؟ همان بهایی که فلسطینیها پرداختند؟ همان بمبهای هزار کیلویی و بچههای
زیر آوار؟ قهرمان شما برای نجات ایران از طرف دادگاه بینالمللی کیفری به جرم
جنایت جنگی و نسلکشی حکم جلباش صادر شده! با آمدن دوباره ترامپ به کاخ سفید،
دقیقاً شما چه نسخهای میخواهید برای ایران تجویز کنید؟ به طور عملی و استراتژیک
چه آلترناتیوی در مقابل تغییر از داخل دارید؟
ــ ما بمب هزار کیلویی تجویز نمیکنیم. موشکپرانی
و انگولک از هزار سوراخ به خاک اسراییل را هم ماستمالی نمیکنیم، که مساحتاش در
مقایسه با سایر کشورهای منطقه یک وجب بیشتر نیست. ماستمالی که چه عرضکنم، شما اسم
این موشکپرانیها را حماسه مقاومت گذاشتهاید! شما حمله هفت اکتبر حماس را تقدیس
میکنید چون «آرامش استعماری را بهم زد!» شما
و همفکران شما از راه دور چنان شیفتهی این «مقاومت» شدهاید که از تروریستهایی
مثل یحیا سینوار قهرمان و شهید ترسیم کردهاید. وقتی قاسم سلیمانی کتلت شد اینهمه
آمپر نزدید که از شکار یحیا سنوار دچار تشنج اعصاب شدید. مگر چه فرقی هست میان
سلیمانی و سنوار؟
س: سلیمانی فرمانده یک رژیم مستقر بود و نماینده
یک دیکتاتوری دینی، اما سنوار در میدان نبرد با یک رژیم اشغالگر استعماری و برای
آزادی فلسطین کشته شد. بهرحال، ترور سلیمانی هم
بجز دلخنک کردن، مثل بقیه ترورها دستاوردی برای جنبش دموکراسیخواهی
نداشت.
ــ متوجه هستید چه میگویید؟ تناقض حرفتان را
نمیبینید؟ سلیمانی آیندهی سنوار بود. جمهوری اسلامی الگوی همان دولت فلسطینیاست
که حماس و حزبالله برایش میجنگند. «دولت فلسطین» به رهبری امثال سنوار و هنیه و
نصرالله یعنی همان رژیم خمینی و خامنهای، آنهم بغل گوش اسراییل. همان دیوان کیفری
بینالمللی که حکم جلب نتانیاهو را داده، حکم دستگیری سنوار و همقطارهاش را هم به
جرم جنایت جنگی صادر کرده. این نهایت دورویی است که شما از یک طرف خودتان را مخالف
جمهوری اسلامی وامینمایانید، از طرف دیگر مدافع همان «مقاومت»ای هستید که جمهوری
اسلامیها را در منطقه تکثیر میکند!
س: برای جلوگیری از تکثیر جمهوری اسلامی، آیا واجب
است چهل هزار کودک و مرد و زن غیرنظامی به قتل برسند؟ شهرها با خاک یکسان شود؟ دو
میلیون نفر در قحطی و گرسنگی آواره و با مرگ تدریجی پاکسازی شوند؟ برای جلوگیری از
تکثیر جمهوری اسلامی، راه حل شما نسلکُشیهای بیشتر در خاورمیانه است؟ این نسخهای
است که شما با کمک کابینه ترامپ و دولت اسراییل تجویر میکنید؟
ــ خیر! شما از من پرسیدید نسخهی استراتژیک ما
برای منطقه چیست، بگذارید دو سناریو برای شما ترسیم کنم. این دو سناریو محتملترینها
هستند. محتمل، نزدیک به زمین واقعیت، و بدور از رویاپردازیهای چپ و راست! محتمل
برای یک نظم نوین منطقهای: دو سناریو که چشمانداز استراتژیک و درازمدت را مد نظر
دارد، البته نه چندان دراز که مثلاً صد سال دیگر در انتظار وقوع عصر روشنگری در
اسلام دست روی دست بگذاریم! اسلام همین است که میبینیم، خبری از روشنگری و
سکولاریسم و آزاداندیشی نیست و نخواهد بود.
یک سناریو همان استراتژی «مقاومت» شماست، تشکیل
جمهوری اسلامی فلسطین در مرز اسراییل، حاکمیت حزبالله بر لبنان، اسلامی شدن بیشتر
سوریه و عراق و یمن، و تثبیت حاکمیت آخوندهای هستهای بر فراز اینها. مجسم کنید
میزان یهودیستیزی، بهاییستیزی، اقلیتستیزی، زنستیزی، و پوگرومهای چنین آپارتایدی
را در سراسر منطقه! این سناریو را روی نقشه جغرافیا مجسم کنید، منطقهای که حالا بر
اساس ایدئولوژی اسلام علیه اسراییل و غرب، در کنار کشور ترکیه، شما را به یاد افتخارات
امپراتوری عثمانی میاندازد. گام بعدی در این سناریو محو اسراییل از نقشه خواهد
بود. خودمان را فریب ندهیم، هالوکاست بازهم ممکن است اتفاق بیفتد. جمهوری اسلامی
تهدید «وجودی» است، نه تنها برای یهودیان و یک وجب خاک اسراییل، بلکه برای تمام
آزادیخواهان منطقه، برای خود مسلمانان آزدیخواه! این سناریوی اول است.
سناریوی دیگر چیست؟ این سناریو سه رکن دارد: رکن
اول، یک اسراییل بزرگ از رودخانه تا دریا که یکبار برای همیشه خودش را از شر
تروریسم اسلامی رها کرده باشد، همان تروریسمی که با جهل و خرافه و آپارتاید جنسی چهار
دهه بر ایران ما هم حاکم بودهاست. اسراییل کشوری است که همیشه در خاک خودش امنترین،
قانونیترین، و دموکراتیکترین بوده، کشوری که مایه حسرت و حسادت سایر دولتهای
خاورمیانه محسوب میشد! روشنگری بزرگ اروپایی از اسپینوزا به این سمت که بدون
مشارکت یهودیان قابل تصور نیست، به نیابت اسراییل برای اول بار به خاورمیانه وارد
شد. در این سناریو بهترین دستاوردهای علم و فلسفه و تکنولوژی، بهترین ثمرات پزشکی
و زیستمحیطی و حقوق اقلیتهای جنسی کماکان در این کشور ثمر خواهد داد. در این
سناریو، اسراییل همین مسیر تمدنی را ادامه خواهد داد، یک اسراییل بزرگ و شکوفا و
آینده ساز!
رکن دوم در این سناریو، کشور مستقل کوردستان است،
کشوری سکولار، دموکراتیک، خانهی امن بزرگترین ملیتی که مثل یهودیان همیشه از
داشتن سرزمین خودش محروم بوده، کشوری که دوست و یاور اسراییل و غرب خواهد بود ــ با هدایت کوردهای همسو، نه اوجالانی ها ــ و
امنیت بیشتر منطقه را تضمین خواهد کرد. تأسیس کشور کوردستان یک تحول دورانساز و
مثبت در سرنوشت خاورمیانه خواهد بود.
و بالاخره رکن سوم، کشور آزاد ایران به یمن
پیروزی زن زندگی آزادی! جنبشی که از درون به کوشش دختران و پسران جسور و انقلابیمان
ــ و احتمالاً با یاری نظامی اسراییل ــ قادر شود جمهوری اسلامی را سرنگون کند و رونق
و آبادی و رفاه را به ایران بازگرداند. مجسم کنید پیروزی زن، زندگی، آزادی را ـــ
شاید حتا به ریاست جمهوری مسیح علینژاد که در چشم غرب اعتبار بیشتری از یک پادشاهی
آرکاییک خواهد داشت ـــ ایرانی مرفه و مقتدر که به اتفاق کشورهای کوردستان و
اسراییل قویترین قطب اقتصادی خاورمیانه را پایه خواهند ریخت، به احتمالی زیر چتر
دفاعی ناتو. این سه رکن در پیوند تنگاتنگ با یکدیگر کار میکنند. در این سناریو،
به جای تکثیر جمهوری نکبت اسلامی، شما تکثیر رونق مالی دوبی و فناوری مدرن اسراییل
را خواهید داشت. بازگشت ایران به خانوادهی کشورهای مرفه و متمدن غربی را خواهید
داشت. شکوفایی طبقات متوسط و بازگشت مغزها را خواهید داشت. بیایید صادق باشیم،
کدامیک از این دو سناریو آیندهی بهتری برای فرزندان ما خواهد ساخت؟ از مردم بپرسیم
کدام سناریو را ترجیح میدهند. باید برای
آن سناریو یکنفس بجنگیم. ما وقت زیادی نداریم. فقط چهار سال در اختیار ماست. ///