۱۴۰۳ اردیبهشت ۷, جمعه

بُت دروغین صهیونیسم

نائومی کلاین

ترجمه عبدی کلانتری


 ۲۳ آوریل ۲۰۲۴


گفته‌های نائومی کلاین، نویسنده‌ی چپ‌گرا و کنشگر برجسته‌ی کانادایی، خطاب به یهودیان معترض به نسل‌کشی در غزه که به مناسبت عید پسح و «صرف غدای مخصوص سدر در خیابان» در بروکلینِ نیویورک جمع آمده بودند. محل این مراسم نزدیک منزل سناتور ایالت نیویورک «چاک شومر» و هدف آن جلوگیری از فرستادن تسلیحات به دولت اسراییل بود. عید پسح (فَصح، فطیر) جشن رهایی قوم یهود از قیادت و بردگی فرعون مصر است.



 

-

نائومی کلاین: دوستان، داشتم به حضرت موسی و خشم او فکر می‌کردم زمانی که از کوه پایین آمد و قوم بنی‌اسراییل را مشغول پرستیدن گوساله طلایی دید. به عنوان یک اِکوفمینیست (فمینیست زیست‌محیطی) هیچوقت با این داستان راحت نبوده‌ام. این چه خدایی است که به حیوانات حسادت می‌ورزد؟ این چه خدایی است که می‌خواهد تمام وجه روحانیِ زمین و طبیعت را به خود متعلق کند؟ اما از این داستان می‌شود تعبیر دیگری کرد که کمتر به متن دینی وابسته باشد. می‌شود از آن درسی گرفت درباره‌ی بُت‌های دروغین و گرایش انسان به پرستش مادیات و  امور پرزرق‌وبرق، چیزهای حقیر و مادی، به جای آنچه که بزرگ و فراسوی مادیات است.

چیزی که امشب می‌خواهم با شما در میان بگذارم، در این «مراسم صرف غدای روحانی در خیابان»، این همایش انقلابی و تاریخی، این است که بسیاری در میان ما یهودیان به پرستش یک بُت دروغین روی آورده‌اند. از آن سرمست و آلوده‌اش شده‌اند. اسم این بُت صهیونیسم است.

این یک بُت دروغین است که ارزشمندترین حکایت‌های مربوط به عدالت و رهایی از بردگی را، قصه‌ی خود «پسح» را، تصاحب کرده و این حکایت‌ها را تبدیل کرده به توجیه وحشیانه‌ترین تسلیحات جنگی و زمین‌دزدیِ استعماری، و راهنمای پاکسازی قومی و نسل‌کُشی. این بُت دروغینی است که ایده‌ی استعلایی سرزمین موعود را گرفته، استعاره‌ای از آزادی بشر که هر آیینی در گوشه‌کنار عالم نظیرش را دارد، و این ایده را با بی‌پروایی در خدمت بازاریابی و تبلیغات برای یک دولتِ قوم‌مدارِ نظامی‌گرا درآورده است.

برداشت صهیونیسم از «آزادی» خود بی‌احترامی به امر مقدس است. لازمه‌اش از همان ابتدا اخراج وسیع فلسطینیان از خانه و زمین‌های اجدادی‌شان در ماجرای «نکبت» بود. از همان روز نخست با رویای جمعیِ آزادی در تعارض بود. امشب در مراسم شام عید، بدنیست یادآور شویم که این رویا شامل آرمان مصریان برای آزادی و خودمختاری نیز بود. بُت دروغین صهیونیسم دیرزمانی است که امنیت اسراییل را به دیکتاتوری در مصر و سرکوب آزادی در یک دولت دست‌نشانده گره زده است. از همان ابتدا،  نوعی از «آزادی» را سکه زد که کودکان فلسطینی را به چشم مادون بشر نگاه می‌کرد، به آنها به چشم یک تهدید جمعیتی و دموگرافیک می‌نگریست، درست همان‌طور که فرعون، در «سِفر خروج» از کتاب مقدس، رشد جمعیت بنی‌اسراییل را خطرناک دید و فرمان کشتار پسران‌شان را داد؛ و همانطور که می‌دانیم، موسی از این سرنوشت شوم گریخت زیرا در نوزادی او را در یک سبد به زنی مصری سپردند که بزرگش کند.

صهیونیسم ما را به لحظه‌ی کنونی و به آستانه‌ی تغییری بزرگ رسانده است، وقت آن رسیده که صریح بگوییم همیشه در همین مسیر غلط ما را هدایت کرده است. این بُت دروغین بخش بزرگی از ما یهودیان را به دنبال خودش به این مسیر عمیقاً غیراخلاقی کشانده که حالا زیر پاگذاشتن ده فرمان مقدس را هم توجیه می‌کنند ــ «مرتکب قتل مشو»، «دزدی نکن»، «طمع نورز»! این یک بُت دروغین است که آزادی یهودیان را مساوی با بارانِ بمب‌های خوشه‌ای بر سر کودکان فلسطینی می‌داند.

صهیونیسم یک بُت دروغین است که تک‌تک ارزش‌های یهودیت را پامال کرده است، از جمله این مراسمی که ما به هنگام صرف شام عید پسح اجرا می‌کنیم یعنی رسم پیش گذاردن چهار پرسش از جانب کوچکترین کودک در این شب. همچنین عشق ما یهودیان را به عنوان یک جامعه به متن نوشتاری و تعلیم کتابی از اعتبار می‌اندازد. امروز این بُت دروغین جرئت این را دارد که بمباران تک‌تک دانشگاهها در غزه و نابودی مدرسه‌ها، آرشیوهای تاریخی، چاپخانه‌ها، و قتل صدها استاد دانشگاه، محقق، خبرنگار، شاعر، و نویسنده را توجیه کند. این چیزی که فلسطینیان دانش‌کُشی یا مدرسه‌کُشی می‌نامند، یعنی کشتن و نابود کردن زیرساخت و ابزار آموزش و پرورش.

و این روزها، در همین شهر نیویورک، دانشگاه به پلیس شهر دخیل می‌بندد و خود را در برابر دانشجویانش در سنگر پنهان می‌کند که . . .


جمعیت: شرم!


نائومی کلاین: . . . دانشجویان که تجسم روح این مراسم هستند و اساسی‌ترین سوآل‌ها را مطرح می‌کنند، این‌که «چطور شما [هیأت دانشگاه] می‌توانید ادعای اعتقاد به چیزی داشته باشید وقتی که در این نسل‌کُشی سرمایه‌گذاری کرده و آنرا توانمند ساخته‌اید؟»

بُت دروغین صهیونیسم بدون اینکه کسی جلودارش باشد رشد کرده و بزرگ شده است. پس امشب اعلام می‌کنیم که پایان‌اش را می‌طلبیم. یهودیتِ ما نباید در چنگ یک دولت قوم‌مدار باشد، زیرا یهودیت ما برحسب تعریف انترناسیونالیست و جهانگراست. یهودیت ما نمی‌تواند مورد حفاظت ارتشِ بیدادگر این دولت قوم‌مدار باشد، زیرا چنین ارتشی فقط درد و حرمان می‌کارد و نفرت درو می‌کند، از جمله نفرت از ما به عنوان انسان یهودی. یهودیت ما هرگز مورد تهدید از سوی آنها که با فلسطین همدردی دارند نبوده، فارغ از هر نژاد، قومیت، توان بدنی، هویت جنسیتی و نسلی. یهودیت ما خودش یکی از این همصدایی‌هاست و می‌داند که امنیت ما یهودیان و آزادی جمعی ما درست در همین همنواییِ بزرگ نهفته است.

یهودیت ما یهودیت عید پسح و شام سِدِر است، همین دورهمی برای تقسیمِ غدا و شراب، هم کنار عزیزان‌مان و هم در جوار ناآشنایان. این مراسم، چندان سبک که بر دوش بگذاریم، نیازمند هیچ‌چیز بجز همیاری نیست. ما به دیوار دیگر نیازی نداریم. نه به معبد نیاز داریم و نه به خاخام. برای هرکس نقشی هست، به ویژه کم‌سال‌ترین طفل در این مراسم. «سِدِر» ما متحرک و سیار است، اگر زمانی فناوریِ دیاسپورایی پا به عرصه بگذارد همین است. این مراسمی است که در آن به طور جمعی به سوگ می‌نشینیم، جمعی به فکر فرو می‌رویم، می‌پرسیم، به یاد می‌آوریم، و درکنار یکدیگر روح انقلابی را زنده نگه می‌داریم.

بنابراین، امشب ــ به دور برتان نگاه کنید. این همان یهودیت ما است. همچنان که آب‌ها بالا می‌گیرند و جنگل‌ها در آتش می‌سوزند، و در اوضاعی که دیگر به هیچ‌چیز اطمینانی نیست، ما دعا به محرابِ همبستگی و همیاری می‌بریم، بی‌توجه به اینکه چقدر برایمان گران تمام خواهد شد. ما به بُت دروغین صهیونیسم نیازی نداریم. ما از این پروژه که به اسم ما مرتکب نسل‌کُشی می‌شود تبری می‌جوییم. ما رهایی می‌جوییم از این ایدئولوژی که هیچ برنامه‌ای برای صلح ندارد مگر پیمان با دولت‌های نفتیِ تئوکراتیک و مرگبار در همجواری‌اش، در همان حال که فناوریِ کشتار و ترور روبوتیک و قتل ماشینی را به جهان می‌فروشد.  ما می‌خواهیم یهودیت را از چنگ یک دولت قوم‌‌مدار بیرون بکشیم، دولتی که آرزو دارد یهودیان تا ابد در ترس زندگی کنند، که می‌خواهد کودکان ما همیشه هراسناک باشند، که تلاش دارد به ما بقبولاند دنیا علیه ما است، در نتیجه ما باید به درون قلعه‌اش پناه ببریم، یا دستکم به فرستادن پول و تسلیحات به آن ادامه بدهیم.

این یک بُت دروغین است. فقط نتانیاهو نیست. این تمام دنیایی است که او آنرا ساخته و خود محصول آن است. این دنیای صهیونیسم است. ما که هستیم؟ ما، که ماه‌های مدید در این خیابانها بوده‌ایم، ما مردم اکسدوس هستیم، مردمی که خروج می‌کنیم از دنیای صهیونیسم. پس خطاب به چاک شومر [سناتور ایالت نیویورک] و یهودیان امثال او، ما نمی‌گوییم، «بگذار مردم ما از اینجا بروند.» ما خطاب به آنها می‌گوییم، «ما دیرزمانی است که از دنیای شما رخت بربسته‌ایم، و فرزندان شما با ما هستند.» ///    

بیشتر بخوانید از عبدی کلانتری

چهار نگاه به رابطه اسلام و خشونت

اومانیسم گزینشی؟ درباره‌ی بروز احساسات

راه مبارزه، هدف مبارزه ـ یادداشتی درباره حماس

ر. اعتمادی و دورانش

گفتگو با عبدی کلانتری: شاید به «پایان یک دوران» رسیده‌ایم، اما حکومت هنوز به پایان خط نرسیده است 


 

هیچ نظری موجود نیست: