پیتر مورفی
۵ آذر ۱۳۹۰، فیسبوک
پیتر مورفی دوشنبه شب گذشته در «منهتن سنتر» فوقالعاده بود. در قیاس
با ده سال پیش که آخرین بار او را دیده بودم حرکتهای نمایشی و رقص او کاستی گرفته،
اما صدا و جذابیت جنسی او همچنان دستنخورده مانده. این هنرمند برجسته آوانگارد را
در شهر خود ببینید، او در حال تور است.
کلیپ قدیمی از 1989
https://www.youtube.com/watch?v=y3Cy7B9x0qk
لدزپلین با اجرای کارِن اُو
۳۰ آذر ۱۳۹۰، فیسبوک
روی عنوان فیلم «دختری
با خالکوبی اژدها» (نسخه هالیوود)، اجرای جدید آهنگ لدزپلین «ایمیگرنت سانگ»
با اجرای «کارِن اُو» و «ترنت رِزنر» در سالن سینما آدرنالین را کاملاً به جریان
میاندازد. مناسب برای داستان جنایی پرتنشی است که زنستیزی، یهودیستیزی، و
فاشیسم را به هم مرتبط میکند. صحنههای «لیسبت سالاندر» پشت موتورسیکلت در سراسر
فیلم فراموشنشدنی است. دیدن چهره و بدن «رونی مارا»، با پیرسینگ و خالکوبی، لذتی
دیگر دارد.
https://www.youtube.com/watch?v=L0bD4ts8eWY
۴ دی ۱۳۹۰، فیسبوک
مصاحبهء بهنام ناطقی با پینا
باش در سال 1983 (1362)،
برای مجلهء ویدئوئی بهنام در آن زمان که «لومینا» نام داشت: با ظاهر «غیرزنانه» در
این گفتگو، پینا کمی شبیه جورجیا اوکیف به نظر میرسد.
گزارش بهنام مرا هم
نوستالژیک کرد که آخرین بار ده پانزده سال پیش اجرایی از پینا را در آکادمی رقص
بروکلین دیده بودم. پینا باش از برجسته ترین طراحان رقص اکسپرسیونیستی
(آسدروکستانتس) بود با تاکید بر کولاژهایی از حرکتهای مبالغه شدهء بیانی، به
منظور نشان دادن واکنش دربرابر آنچه که در وهلهء اول ایده یا مفهوم است تا خود
رقص. سکس جای مهمی در کارهایش داشت. اگر مثل من از شیفتگان اکسپرسیونیسم آلمانی
باشید (اسکارکوکوشکا، مکس بکمن، اتودیکس، ایگون شیله، برتولت برشت، روبرت وینه،
فریتزلنگ، مورنائو، برلسک و کاباره)، کار پیناباش برای شما آشنا خواهد بود. فیلم ویم وندرس دربارهء پینا باش همین روزها، بطور سه بُعدی، بر پرده میآید.
اوته
لِمپِر
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۱، فیسبوک
این برای کیانا کریمی است، یاد
اوقاتی که به بارـکابارهی «جو-ز
پاب» در نیویورک
میرفتیم تا اجرای «اوته لِمِپر» را ببینیم، که ترانههای برتولت برشت و چارلز بوکوفسکی را میخواند:
«تنها چیزی که مهمه اینه
که چقدر راحت بتونی از میان
آتش عبور کنی.»
https://www.youtube.com/watch?v=moJ34b87KSA
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱، فیسبوک
سالها پیش، مرداد ۱۳۵۸، زمانی که تازه از ایران به آمریکا آمده
بودم، اولبار در لوسآنجلس به زمین نشستم. هیچکس را در شهر نمیشناختم. اتاقی
محقر در یک مُتل ارزان در تقاطع خیابانهای ورمانت و ویلشِر اجاره کردم. بعدتر، یک
روز نیمه بارانی، سر از پارک مکآرتور درآوردم. گوشهکنار، سیاهان فقیر با کیسههای
پلاستیکی بزرگ، داروندارشان، زیر سرپناهها بودند. به خودم گفتم: آه، پس اینجاست، به
همان اندوهناکی آهنگ دانا سامر!
اما ما همچنان با ریتم تند آهنگی
غمگین میرقصیم، به یاد ملکه دیسکو که بهتازگی درگذشت.
(ترانهسرا جایی گفته بود «کیک زیر بارون» را از گفتهی شاعر معروف انگلیسی اُودن
گرفته که گفته بود، «وقتی توی آینه نگاه میکنم، صورتم مثل کیکی است که زیر بارون
داره از هم وامیره.»
بهار هرگز منتظر ما نموند، عزیز
جلوجلو میرفت
و ما رقصان پشت سرش
مکآرتور پارک توی تاریکی داره آب میشه
برفکهای شیرین و سبزش روان شدهن
کسی کیکاش را زیر بارون جا گذاشته
از تحمل من بیرونه
پختناش از حوصلهام بیرون
دیگه هیچوقت اون دستورالعمل به کارم نمیآد
دیگه هیچوقت
https://www.youtube.com/watch?v=rnU5E69nLnA
کنسرت
مِدانا
۵ مرداد
۱۳۹۱، فیسبوک
کنسرت
مدانا در المپیای پاریس ــ که امشب با کیفیت خیلی خوب تصویر و صدا به طور زنده از یوتوب
پخش شد ــ در فضایی نسبتاً کوچک، خیلی تمیز و جمع و جور به اجرا درآمد.کنسرت را با
«صدای رادیو را بلند کن» (پاپ ، ساده) شروع کرد اما بلافاصله یکی از کارهای قدیمش
را این بار با اجرایی نیمه اسپانیایی که ریتم
رقص خوبی داشت با کمک سه طبال ارائه داد که در انتها به یک آواز تقریباً رزمی تغییر
کرد. مِدانا (که در ایران به او «مادونا» میگویند) از پرستیژ هنریاش مایه گذاشت
و کنایهای
انداخت به مارین لوپن (رهبر راستگرایان فرانسه)
که چرا مشکلات داخلی را به گردن مهاجران و اقلیتها میاندازد. او به یاد
فرانسویها آورد که، «زمانی هنرمندان بزرگ سیاهپوست آمریکایی که در کشور خودشان
قادر به کار هنری نبودند به پاریس میآمدند و با آغوش باز پذیرفته میشدند، کسانی
مثل ژوزفین بیکر، چارلی پارکر، و جیمز بالدوین. و حالا که اروپا دچار مشکل اقتصادی
شده و مردم یونان گرسنه میخوابند، چرا انگشت اتهام را به سوی غیراروپایی ها نشانه
میروید؟ آن را برگردانید به سمت خودتان!»
اما تازه
بعد از این پیام بود که برنامه جان گرفت و همان مدانای آشنای سکس و دکادنس روی
صحنه آمد: اول با یک فیلم سیاه و سفید روی پردهء بزرگ و تکههایی از ترانه «جاستیفای
مای لاو» با تنظیم جدید، و بعد خوشبختانه چند کار از دورهء قبل از «کبالا»! به یاد
ما انداخت که لیدی گاگا هیچ نوآوریای نداشته که قبلاً مدانا همان را دو
دههء قبل ابداع نکرده باشد. بعد با لباس مردانه، نخست «وُگ» را اجرا کرد و بعد زیر
نور سرخِ یک عشرتکده با رقصندههای زیبای مرد و زن به استریپتیز پرداخت، سپس، بهترین
قسمت برنامه، آهنگ «آدمکش زیبا» بود روی تکههایی از دو شاهکار ژان پیر ملویل
(«سامورایی» و «دایرهء سرخ» با شرکت آلن
دلون). ختم برنامه، همین تم «نوآر» فرانسوی بود که مخلوط شد با اروتیسم سادومازوخیستی
آهنگ قدیمی «ژُتم» اثر معروف سرژگنزبورگ و جین بیرکین (به یاد دوران تینایجریِ ماها). این هم مطلبی
کوتاه از چندسال پیش که به سفارش دوستان دویچه وله نوشته بودم. /// ع ک
https://www.youtube.com/watch?v=6gX7dovgynk
https://www.nilgoon.org/articles/Abdee_Kalantari_Madonna.html
لیبرتانگوی
گریس جونز
۱۱ مرداد
۱۳۹۱
هرکسی
نسخهء مورد علاقهء خودش را از «لیبرتانگو»ی استور پیاسولا دارد. صدها اجرا از این
اثر شده، با سازها، ارکسترها، و سبک های مختلف. نسخهء شما کدام است؟
سه انتخاب
من : اجرای «گریس جونز»، به یاد کنسرتهای زیادی که طی سالها از او دیدهام و
نوآوریهاش، گاه کاملاً برهنه بر صجنه، فقط با نقاب و چکمه، باحرکتهای تبدار و
تهدیدکننده؛ و همینطور به خاطر استفادهای که رومن پولانسکی از این آهنگ در آن فیلم
کرده (جایی که هریسون فورد داغان و سرگشته دیگر نمیداند راست کجا و چپ کجاست، بیکس
و بیاراده در کلوب شبانهای در پاریس، نیمه گیج با امانوئل سینیه می رقصد). این
اجرا تا اندازهای از رمانتیسیسم قطعه کم میکند و به آن حالتی تهدیدکننده می
بخشد.
دوم، این
اجرای گروهی که در آن از هیچ سازی استفاده نشده. و سوم، اجرای گیتار بی همتای ال
دمیولا. ///
https://www.youtube.com/watch?v=nIN3IE3DHqc
اجرای دست
جمعی که در آن از هیچ سازی استفاده نشده:
https://www.youtube.com/watch?v=-uiG5jJavTU
اجرای گیتار
«اَل دیمیولا»:
https://www.youtube.com/watch?v=G2JdBwaLYH0
اجرای
ویولنسل «یویوما»
https://www.youtube.com/watch?v=_tMgVMxG95A
و باز هم
گریس جونز:
https://www.youtube.com/watch?v=YMCKj6LDZ2U&feature=related
ادامه دارد . . .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر