۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

وردست آرتیسته و شأن نزول سخنان او

کاش نویسندگان زن ما که کارزار مثبت و خوبی را علیه مردسالاری طی سالهای اخیر به جلو برده اند کمی هم به متون کانونی دین می پرداختند. منظور من بیشتر نسل جوان نویسندگان، ژورنالیست‌ها، بلاگر ها، و اکتیویست هایی است که خود در یک نظام سیاسی دینی و در فضای فرهنگ دینی بزرگ شده اند و از درون با خم و چم و قلق های آن آشنا هستند. آنها، هم در پهنهء عمل و هم انتقاد نظری، تا همین الآن هم ضربه های جانانه ای به عادات یک فرهنگ مردسالار/پدرسالار وارد آورده اند. (آخرین اش مطلبی بود از شادی صدر که با شهامتی تحسین انگیز یک الگوی رفتاری جنس مذکر ایرانی را زیر ذره بین گذاشت. ژیلا بنی یعقوب، مسیح علی نژاد، فرشته قاضی، معصومهء ناصری، و تنی دیگر از هم‌نسلان‌شان تا هم امروز نیز آرام و بی سروصدا بسیاری از تابوهای مقدس را به پرسش گرفته اند.) متون کانونی ادیان، از جمله آنها که «آسمانی» اند، دستمایهء بسیار خوبی هستند برای بررسی به عنوان متن، به ویژه از دیدی زنانه.

عهد عتیق و عهد جدید بیش از سیصد سال است که در غرب به عنوان «متن» بررسی شده اند ــ دست کم از زمان اسپینوزا . کتاب آسمانی ما اما همیشه نخست یک «شیء مقدس» بوده و سپس کلام ِ چون و چراناپذیر ارباب ـ پدری که بندهء مذکر خود را خطاب قرار داده و از او تسلیم بلاشرط را طلبیده است. حافظان و پاسداران «نص مقدس» هرگز مجاز ندانسته اند که ما با آن به مثابه متن (تکست) برخورد کنیم، «صدای راوی» را بررسیم، تمهیدهای روایی را تحلیل کنیم، فوبیاها، سکوت ها، عتاب ها، خشونت ها، نقش های مردانه و زنانه، و ویژگی های مخاطب اول متن را از زوایای متفاوت بکاویم و بر آنها نور بیندازیم.

آنچه به آن «شأن نزول» می گویند نیز دانشی است که از دیدگاه ِ کاهنان ِ مذکر آیین به ما رسیده؛ آیا نباید شأن نزول ها را وارونه کرد و به پرسش گرفت؟ نخستین پرسشگر به گمان من کسی نیست مگر عایشه همسر خود پیامبر (تنها کاراکتر دلپذیر صدر اسلام) که به طعنه رو به محمد کرد و گفت، «انگار این خدای تو خیلی زود به دعاهایت پاسخ می دهد!»

اشارهء عایشه به ازدواج محمد با همسر پسرخوانده اش، زیبارویی به نام زینب، بود. شرم از قضاوت مردم، محمد را نگران و دو دل کرده بود اما مثل همیشه کشش اروتیک نزد او قوی تر بود. آنگاه آیه چنین «نازل» شد، «و تو به آن مرد {زید پسرخواندهء محمد} که خدا نعمتش داده بود و تو نیز نعمتش داده بودی، گفتی: زنت را برای خود نگه دار و از خدای بترس. در حالی که در دل خود آنچه را خدا آشکار ساخت مخفی داشته بودی و از مردم می ترسیدی. حال آنکه خدا از هرکس دیگر سزاوارتر بود که از او بترسی. پس چون زید از او حاجت خویش بگزارد، به همسری تو اش در آوردیم تا مؤمنان را در زناشویی با زنان فرزندخواندگان خود، اگر حاجت خویش از او بگزارده باشند، منعی نباشد. و حکم خداوند شدنی است.» {سورهء سی و سه، آیهء سی و هفت}

چرا «الله» ، که در همین سوره در میان مخاطرات جنگی و خط و نشان کشیدن برای دو قبیلهء یهود که یکی شان قتل عام می شود، به ناگهان به این فکر می افتد که مؤمنان را آگاه کند که می توانند با زن پسرخواندهء خود بیامیزند (مثل همیشه مخاطب ضمنی متن مردان هستند، چنین فرض گرفته شده که «مؤمنان» مذکرند.) سوآل به جایی است. پرسش عایشه به طعنه این نکته را می رساند که صدای راوی داستان (کاراکتر غایبی به نام «الله» که مؤمنان باید از او «بترسند»،)  در نقش وردست آرتیسته وارد داستان شده به او قوت قلب می دهد: نگران نباش، برو جلو هوایت را داریم! عایشه ، نخستین فمینیست اسلامی، «شأن نزول» آیه را برملا می کند.

امروز ما به عایشه های مدرنی نیاز داریم تا در یک جامعهء پدرسالار، با بررسی متون کانونی (مثلاً سیرهء آرتیسته و وردست او در آن بالا)، راه رسیدن به یک فرهنگ دموکراتیک و بی تبعیض را هموارتر کنند. 




*   

۹ نظر:

محمد گفت...

دو نکته حاشیه ای: ظاهرا اسپینوزا صد سالی قبل از هیوم بوده. نقل منتصب به عایشه مثل باقی اقوال تاریخی صدر اسلام ارزش استناد ندارد. این قول ها بیشتر درباره شکل گیری فرهنگ کشورهای اسلامی در چند قرن پس از زندگی محمد به کار می آید.

عبدی کلانتری گفت...

بله حق با شما است آقای محمد. پیری و فراموشی. ممنون از تصحیح اشتباه من. پوزش از خوانندگان!
Spinoza: 1632 - 1677
David Hume: 1711- 1776

ابراهیم گفت...

از کی تا حالا فحش دادن فله‌ای شهامت لازم داشته؟

پيمان حنيفه گفت...

چون نام برده ايد مجبورم نام ببرم: ادبيات خانم شادي صدر بيش از آن كه شجاعانه باشد جسورانه و گاه توهين آميز است. نمي دانم نسبتي ميان فمينيزم و مردستيزي هست يا نه؟ اما به باور خانم صدر ظاهرآ هست و آن نسبت هم اينهماني است. خانم صدر در يك مصاحبه ي تلويزيوني فرمودند خوشحالم كه اظهار نظر اخيرم جنجالي به پا كرده گرچه قصد آن را نداشتم! من در اين تعبير بيش از آنكه حمايت از زنان را سراغ كنم، ماجراجويي جوانانه مي بينم و ميل به سر و صدا.

ناشناس گفت...

الان پرگار بی بی سی را دیدم. مثل همیشه مستند، با وقار و روشن سخن گفتید. راهگشا برای هر کسی که خودش را به خواب نزده باشد.
این برنامه را مثل برنامه های نیلگون، بارها گوش خواهم کرد و برای دوستان می فرستم.
پاینده و مطمئن باشید برنامه هایتان تشنگان پرشماری بین جوانان ایران دارد. تولیدات فکری سکولاریستی را برایشان فراهم کنید.آدرس ایمیل برای تماس با شما را پیدا نکردم، مجبور شدم اینجا بنویسم
دستتان را به گرمی می فشارم، سینا

ناشناس گفت...

آقای عبدی عزیز.
برنامه پرگار را دیدم و لذت بردم از حرفاتون. متاسفم که جای دیگری جز این بلاگ برای کامنت گذاشتن پیدا نکردم. شخصا کاملا با حرفاتون موافقم نسبت به تاریخی شدن و تقدس زدایی از هرگونه دینی. اما اصولا این اتفاق یک حالت ایده آل می باشد و امکان آن در شرایط فعلی ایران میسر نیست. شما پدر بنده را که یک مهندس و تحصیلکرده می باشد را در نظر بگیرید. با اینکه شدیدا از شرایط فعلی و حکومت دینی بیزار است و با تمام وجود علاقه مند به یک حکومت سکولار است اما هرگونه قدیمی و تاریخی شمردن دین و تقدس زدایی از آن را تحمل نمی کند و سریعا جبهه میگیرد که خیر اسلام چیزی نیست که اینها می گویند و اسلام فلان است و بهمان. تعصب و علاقه به اسلام در این نسل چنان ریشه دوانده که حتی نقاط ضعف آن را با اینکه نمیتوانند رد کنند اما قبول هم نمی توانند بکنند. هر جا هم که دلیل برای حقانیت آن نتوانند سر هم کنند سریعا به ناقص بودن عقل و دانش بشری متوسل می شوند. تا این نسل عوض نشود نمیشود در این مملکت به اسلام گغت بالا چشت ابرو است. نمیدانم چه راه حل دیگری می تواند وجود داشته باشد اما تقدس زدایی راهش نیست. شاید بتوان موقتا اسلام مقدس دیگری را معرفی کرد که بیشتر سکولار باشد!!!

امین گفت...

آن‌چه شادی صدر نوشته بود را جفنگ یافتم. نوشته‌ای که می‌شد به حماقت و وقاحت آن خندید.

ناشناس گفت...

سلام
تنها به دو نکته اشاره می‌کنم:

۱- عایشه را «نخستین فمینیست» تاریخ اسلام خوانده‌اید که اشتباه است. فمینیست تعریف خاص خودش را دارد و پدیده‌ای است مربوط به دوران ما. همان طور که شما احتمالا با یافتن نشانه‌هایی از اختراع هواپیما و دیگر پدیده‌های امروز در قران و دیگر کتاب‌های دینی مخالف خواهید بود «فمینیست» خواندن عایشه نیز غیرتاریخی است. این حرف شما مانند حرف خسرو گلسرخی است که علی ابن ابیطالب را نخستین سوسیالیست تاریخ خواند!

۲- هم چنین باید دقت کرد که مبارزه با مردسالاری به شکل مردستیزی درنیاید و فمینیسم به زن‌سالاری نیانجامد. هدف باید برابری حقوقی و اجتماعی و اقتصادی زن و مرد باشد که حتا در غرب نیز - پس از سالها تلاش - هنوز به واقعیت نپیوسته است.

روز خوش

ناشناس گفت...

سلام.
استدلالات متن مورد نظر بسیار سست بود. در واقع هیچ دلیل عقلی و قابل فهم برای ادعاهایش علیه اسلام و قرآن و پیامبر آن ارائه نکرده بود.
آنچه که ابراز شده بود یک فهم خاص شخصی بود از شأن نزول که البته مشابه آن در یهودیت و مسیحیت هم دیده شده اند.
خیلی بی اساس بود.
با تشکر.