در زبان ينگه دنيايی مفهوم «کيچ» را داريم که در حيطهی ادب می شود قلنبه گويیی به ظاهر فخيم و اديبانه اما در اصل بازاری و حاکی از ذائقهی روستايی مآب و لفاظی های منشيانه. در ميان بزرگان حاجی مسلک و اسلامزدهی خودمان ــ که به راستی از زمرهی نظرکردگان اند و در قرن بيست و يکم هنوز به شيوه شيوخ کلاسيک «شعر» هم می سرايند ولی به اندازهی يک ناظم به ظرايف نظم/نثر مدرن آشنايی نشان نمی دهند ــ زور زدن و سرهم کردن قافيه و سجع در نثر نشانهی بلاغت و فصاحت محسوب می شود؛ مثل اين جمله، «مردکی از روستای دولت آباد به حيا و ادب پشت کرده و صدا درشت کرده و دروغ در دغل کرده و متکبرانه با حق جدل کرده و . . .»
فی الواقع استاد چه ها کرده، بس قافيه سرکرده، از سجع گذر کرده، با دغل جدل کرده، آی شق القمر کرده، تنبان ها به سرکرده، محمود را مچل کرده، آی شق القمر کرده، وای شق القمر کرده . . .
در همين رابطه ــ مانی ب
فی الواقع استاد چه ها کرده، بس قافيه سرکرده، از سجع گذر کرده، با دغل جدل کرده، آی شق القمر کرده، تنبان ها به سرکرده، محمود را مچل کرده، آی شق القمر کرده، وای شق القمر کرده . . .
در همين رابطه ــ مانی ب
۵ نظر:
عبدی عزیز، امیدوارم حالت خوب و بهارت زیبا باشد.
کاش دوستان پای پيام شان اسمی، امضايی، چيزی می گذاشتند. ع ک
سلام آقای کلانتری
من مجموعه مقالات شما به نام روشنفکران ، روشنگری و انقلاب را خواندم ( البته دیگر مقالات شما در آرشیو سایت نیلگون را هم خوندم) و البته تا حالا همه اونا رو محققانه و جالب یافتم.
من بعنوان یک مارکسیست با بسیاری از نقطه نظراتی که مطرح کرده اید ( بویژه در نقد اسلام سیاسی ) موافقم ، و البته در بعضی جاها لیبرالیسم شما چندان به مذاقم خوش نیمده !
بگذریم .
من یه سوال دارم ازتون . در بسیاری از جاها در مقالات شما ، نظراتی دیدم که خیلی به نظرات منصور حکمت شبیه بود ( دیدگاهها درباره انقلاب 57 ، نقد اسلام سیاسی ، نقد چپ سنتی و اپوزیسیون آنتی مدرنیست و آل احمدیست و ... )میخواستم بدونم دیدگاهتون درباره نظریات منصور حکمت چیه و کلا پروژه کمونیسم کارگری و نقد آن بر جامعه سرمایه داری فعلی رو چگونه میبینید .
ممنون
در پاسخ دوست عزیز نیما از اصفهان ـ من آشنایی زیادی با نوشته های مرحوم ژوبین رازانی (منصور حکمت) نداشتم. اما چند مقاله و چندمصاحبهء او را خوانده بودم و ذهن هشیار و روحیهء انقلابی اش را تحسین می کردم. او انسان فرهیخته ای بود با فکری دینامیک که سالها زندگی در اروپا او را از جزمیت های مائویستی گذشته اش به تدریج دور ساخته بود. به گمان من مرگ تراژیک و زودهنگام او برای جنبش چپ یک خسران محسوب می شود.
با سلام دوباره
ممنون از پاسختون
حدس میزدم این نظر رو داشته باشید .
البته باید بگم که منصور حکمت تا جائی که من میدانم هیچگاه مائوئیست نبوده است . وی تحت تاثیر روشنفکران تروتسکیست دهه هفتاد دانشگاههای انگلستان ( دیوید یافی ، بیل وورن و ... ) مارکسیست شده . گرچه هیچگاه تروتسکیست هم نبود .
به هر حال امیدوارم که سر فرصت آثارش رو بیشتر بخوانید .
چون بعقیده من ای آثار برای هر کسی که بدنبال یک تغییر آزادیخواهانه است ( همانند نوشته های خود شما ) بسیار مفید است .
ارسال یک نظر