سینما در نظام اسلامی بدون شک ویژگیهای «جنریک» دارد و از جنس خاصی است که آن را، چه دوست داشتهباشیم چه نداشتهباشیم، از «جنس» خود این نظام میکند. خوب یا متوسط، مردمپسند یا فستیوالی، سطحی یا «جدی»، در همهی این فیلمها مهمترین و بارزترین ویژگی ِتصویری، وجود ِیونیورسال «لچک» است. به نحوی که میتوان تمام این سینما را «لچک سینما» نام گذاشت. تصویرساز و سینماگر هرکه باشد، درصد تألیف میان او و نظام قسمت میشود. فیلمساز درصدی، به عنوان صحنهپرداز، تنها در شمایل ِظاهری آکتورش نیست که دستش بسته است، بلکه درحرکت دستها و پاها، نگاهها، لمسها و تماسهای بدنی، حرکت در جغرافیای خانه و خیابان، در آنچه خصوصی یا عمومی است، در حسهای ویژهی اندرونی و بیرونی، و هزار جزییات دیگر باید از «منطق لچک» پیروی کند. کسانی که سینمای جهان را دنبال میکنند قطعاً متوجه هستند که این وضعیتی یگانه است در میان سینماهای ملّی در دنیا. نظیرش را، تا آنجا که من میدانم، در جای دیگری نمیتوان سراغ گرفت. «رئالیسم» را هرطور که درک کنیم، این مفهوم در سینمای «ملی» ما نیازمند تعریف ِدوباره است. /// ع. ک.
- به نقل از فیسبوک به تاریخ ٢٩ اکتبر ٢۰١٦
- به نقل از فیسبوک به تاریخ ٢٩ اکتبر ٢۰١٦