از صفحه ی «فیسبوک» عبدی کلانتری سوم آوریل ۲۰۱۴
این مقاله را ادوارد سعید هنگامی نوشت که گروگان های آمریکایی، به دنبال معاملات پشت پرده میان ریگان و خمینی، پس از ۴۴۴ روز اسارت، توسط دولت اسلامی آزاد شده و به ایالات متحده بازگشته بودند. آنها آزار دیده بودند اما هنوز خبری از ذبح اسلامی و داعش نبود. این مقاله نشان میدهد که در آن زمان، ادوارد سعید نگران سیاستهای آینده ی آمریکاییان است. او در ماجرای گروگان گیری سرزنش را متوجه دولت آمریکا میکند (به قول خودش «به خاطر تاریخ درازمدت مداخله در امور داخلی ایران») و میطلبد که پس از آزاد شدن گروگان ها، اکنون (یعنی در سال ۱۹۸۱، درست سی و چهار سال پیش) دولت های غربی به جای تأکید بر «مبارزه با تروریسم» (سیاست تازه اعلام شده ی کابینه ی نئوکان رانالد ریگان) باید در کلیت روابط شان با «ایران و دنیای اسلام» تجدید نظر کرده و تأکیدشان را بر «حقوق بشر» بگذارند، تا نظیر چنان واقعهای در آینده تکرار نشود.
ادوارد سعید در مورد اسلام و تاریخ آن کم میدانست، به مراتب کمتر از شرق شناسانی که رابطه ی «دیسکورس» آنها را با قدرت استعمار بررسیده بود و کتاب «اورینتالیسم» و سایر نوشته هایش فقر دانش تاریخی ِ او را در باره ی اسلام به خوبی نشان می دهد. اما نکته آن است که تشخیص او در آن زمان در باره ی «آینده» درست بود، سیاست به اصطلاح «جنگ با ترور» توسط کابینه های ریگان و بوش ها (پدر و پسر) عملاً تبدیل به جنگ با پابرهنه های مسلمان ِ خاورمیانه و آفریقا (و نه شیوخ نفتی و دیکتاتورهای نظامی) شد و از آن سو هم، تئاتر «گروگان گیری» و انتقام کشی ِ اسلامی، از آن زمان به بعد، به شکلهای متفاوت و هربار با شدت و خشونت و توحش بیشتر تکرار شد تا به یازده سپتامبر و طالبان و القاعده و داعش رسید. حالا نئوکان ها این روند سی چهل ساله را همچون تقدیر درونی اسلام و تاریخ سیاسی آن معرفی میکنند که گویا ادامه ی کشورگشایی های خلافت در قرنهای پیشین است، و مطلقاً علاقهای ندارند که دینامیسم متقابل اسلامگرایی نوین و نئوکانسرواتیسم (نئولیبرالیسم) را که همواره و در هر مقطع یکدیگر را تشدید و تقویت کردند به رسمیت بشناسند (چه به شکل مستقیم کمک غرب به وهابیسم و سلفیسم در پاکستان، عربستان سعودی، و شیخ نشین های خلیج؛ و چه به شکل غیرمستقیم کمک به مصر و اردن و اسراییل، و مداخلات پنتاگون با همکاری پیمانکاران خصوصی نظامی در خاورمیانه و آفریقا، برپایی شکنجه گاههای بگرام، ابوغریب، گوانتانامو، آدم دزدی های غیرقانونی تحت عنوان «اکسترائوردیناری رندیشن» در زمان دبلیو بوش و غیره تا همین امروز). حافظه ی تاریخی هرچه کوتاهتر، فاجعه بزرگ تر و بهای پرداخت شده بیشتر!
۱ نظر:
با این حساب باید شاهد دور جدیدی از قدرت گرفتن مسیحیت تند رو هم باشیم به زودی؟ مخصوصا بعد از انتخابات.
در مورد " ادوارد سعید در مورد اسلام و تاریخ آن کم میدانست، به مراتب کمتر از شرق شناسانی که رابطه ی «دیسکورس» آنها را با قدرت استعمار بررسیده بود و کتاب «اورینتالیسم» و سایر نوشته هایش فقر دانش تاریخی ِ او را در باره ی اسلام به خوبی نشان می دهد." هم میشه یه کم بیشتر و ساده تر توضیح یا اشاره به نوشته قبلی بدهید لطفا.
با تشکر.
ارسال یک نظر