۱۳۸۷ خرداد ۵, یکشنبه

آسيب شناسها يا آسيب رسانها؟

يکی دو سالی است که همه به شدت مشغول «آسيب شناسي» چيزهای مختلف اند: آسيب شناسی ادبيات، آسيب شناسی روشنفکری ديني،آسيب شناسی سينما و تئاتر. روزنامهء آفتاب می نويسد، «آسيب شناسی روش تحليل گفتمان در ايران حكايت از آن دارد كه علت اين امر عدم شناخت مفهوم تحليل گفتمان از سوی نظريه پردازان و محققان بوده است.» اين جملهء مضحک می خواهد بگويد مدعيان روش تحليل گفتمان کارشان را خوب بلد نيستند.

سايت نيلوفر به «آسيب شناسی فرهنگ جامعه» می پردازد. برنامهء تلويزيونی ظهور «آسيب شناسی مباحث مهدويت» و «آسيب شناسی حرکتهای مهدوي» را مورد توجه قرار می دهد. چندی پيش نشريهء نگاه نو به «آسيب شناسی تحريم انتخابات» دست زد! سايت ايرانپرس نيوز «آسيب شناسی شکست دکتر مصدّق» را مد نظر قرار داد.

حتا «آسيب شناسی مهريه» و «آسيب شناسی سلامت و رفتار اجتماعی جوانان» هم از ياد نرفت. آسيب شناسی سلامت؟!

از «آسيب شناسی آواز ايراني» در سايت هارمونی تاک تا «آسيب شناسی آخرالزمان» در سايت موعود؛ از «آسيب شناسی عزاداری های محرم» تا «آسيب شناسی بحران اعتماد ملی در افغانستان» در سايت خاوران، همه سخت مشغول طبابت هستند. آسيب شناسی بحران؟! يعنی بحران سالم داريم و بحران آسيب ديده؟

«آسيب شناسی گفتمان» البته از همه جالب تر بود. اين «آسيب ها» از چه زمانی وارد شده اند؟ قبل از آن وضع بيمار چطور بود؟ آسيب شناس مدرک طبابت را از کجا اخذ کرده؟ کسی نيست خود اين آسيب شناسها را کمی آسيب شناسی کند؛ کسانی که با اينهمه کم ذوقی و بی فکری فقط به زبان فارسی آسيب می زنند.

*

۱۳۸۷ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

موضع روشن

نقل قول ــ همگان از پيشينه و تعلق من به انقلاب و نظام مطلع‌اند. اين‌گونه اتهامات قابل الصاق به من نيست. اگر من چنان «اهريمني» باشم که آقای حسينيان [حجت الاسلام روح الله حسينيان رييس مركز اسناد انقلاب اسلامي] ساخته است، بايد تمامی کارنامه علمی مرا، به عنوان يکی از بنيانگذاران تاريخنگاری جديد و پژوهش سياسی در جمهوری اسلامی ايران که بارها مورد تأييد و التفات حضوری و کتبی رهبری معظم انقلاب و مقامات بلندپايه نظام قرار گرفته، کتاب پنج جلدی زرسالاران او در سال ۱۳۸۵ به عنوان «کتاب سال» شناخته شده و از سوی بسياری از کانون‌های علمی و سياسی به عنوان جدّي‌ترين پژوهش تاريخی در زمينه يهوديت و صهيونيسم مورد تجليل قرار گرفته، و نيز کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مشتمل بر خاطرات ارتشبد فردوست و پيوست‌های من در جلد دوّم، که به عنوان پرتيراژترين و مؤثرترين کتاب تاريخی پس از انقلاب شناخته مي‌شود، و تمامی دستاوردهای پژوهشی من در حوزه‌های مختلف تاريخنگاری و انديشه سياسی يکسره باطل اعلام گردد. در مقابل، آقای حسينيان چه آثار و دستاوردهای پژوهشی را مي‌خواهد جايگزين آن کند؟ کتاب قطور و کم محتوای چهارده سال رقابت ايدئولوژيک شيعه در ايران، منسوب به خود را، که مملو از خطاهای تاريخی و مستند به منابع جعلی چون خاطرات منسوب به فريده ديبا و تاج‌الملوک پهلوی است و گويا توسط کارمندان ايشان تدوين و به‌نام ايشان منتشر شده؟ راستی، چرا آقای حسينيان در کتاب فوق، منتشره در سال ۱۳۸۳، در فهرست منابع خويش حتی نام يکی از آثار مرا به عنوان منبع ذکر نکرده است؟!

تعلق من به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روشن است. . . . در مورد وزارت اطلاعات نيز موضع من روشن است. من بنيانگذار نامدارترين و مؤثرترين مؤسسه پژوهشی وزارت اطلاعات، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سياسی، بودم و بيش از يک دهه گرداننده آن. اندکی بعد، با دستور مقام معظم رهبری بازسازی مرکز اسناد آشفته بنياد مستضعفان و جانبازان را نيز به دست گرفتم که در آن اسناد خصوصی و کتابخانه‌های شخصی بيش از ده هزار خانواده مؤثر دوران پهلوی و قاجار نگهداری مي‌شد. خدمات علمی و پژوهشی من مسئله‌ای پنهان نيست و در طول دو دهه اخير هيچ پروايی نداشتم که ضدانقلاب به دليل اين تعلق مرا مورد حمله قرار دهد و «شکنجه‌گرم» بنامد. در اين حوزه «صف شکن» بودم و کوشيدم همان سنن جاافتاده در کشورهای از نظر پژوهشی پيشرفته را در ايران رواج دهم و ثابت کنم که محقق تاريخ و انديشه سياسی معاصر ايران بدون دستيابی به مراکز و اسناد اطلاعاتی نمي‌تواند راه به جايی برد.

عبدالله شهبازی، پژوهشگر سياسی، «تاريخنگار و متخصص يهوديت، صهيونيسم، و بهايی گري» برای ارگانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامي
http://www.adlroom.org/vdcg.q9qrak97npr4a.html




*

۱۳۸۷ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

چه کسی بر لبنان حکومت می کند؟

در تاريخ هشتم ماه مه ، فقط هشت ساعت طول کشيد تا حزب الله بتواند بخش غربی بيروت را تسخير کند. بخشی که آزاد بود و سکولار و دربرگيرندهء دانشگاه آمريکايی بيروت. نيروهای دولتی که صدها ميليون دلار از ايالات متحده تجهيزات و آموزش نظامی گرفته اند، در برابر حزب الله عقب نشستند. چه کسی حاکم واقعی لبنان است؟ وليد جنبلاط (رهبر دروز) به تايم می گويد، «آمريکا در لبنان ناکام شد. حالا بايد بنشينيم و صبرکنيم تا ببينيم حزب الله، سوريه، و ايران برای ما چه تصميمی خواهند گرفت. آنها می توانند هرچه دل شان خواست بکنند.» (تايم ۲۶ مه، ص ۳۱)


*